حضرت زهرا سلام الله علیها حافظ حضرت رقیه سلام الله علیها
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم... آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم... آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم... آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند... من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم... اگر به حجاب معتقد شدی، در دینداری خود ثابت قدم و استوار باش و از تمسخر مخالفان نترس. و در برابرشان بگو : "ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون" (1) پ.ن: «امروز شما ما را مسخره میکنید و به زودی ما نیز شما را همینطور مسخره میکنیم »
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
ثامن تم
دیگر امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





پخش زنده حرم حدیث موضوعی
روزشمار غدیروصیت شهدا
پیج رنک گوگلمهدویت امام زمان (عج)آیه قرآنذکر روزهای هفتهdiv class="mbody1" id="b_#13" style="padding:6px">
















دريافت کد لوگوي سايت 
<!-- Date --->
<object data=http://www.sarbazaneislam.com/php-islamkod-shahid-chamran-1.php style=


مطالب اخیر وبگاه

 دركتاب «مبكي العيون» آمده است:

«در شب شام غريبان،‌ حضرت زينب عليها‏السلام در زير خيمه نيم سوخته، اندكي خوابيد. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را ديد. عرض كرد: مادرجان!‌ آيا از حال ما خبر داري؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: تاب شنيدن ندارم. حضرت زينب سلام الله علیها عرض كرد: پس شكوه‌ام را به چه كسي بگويم؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: من خود هنگامي كه سر از بدن فرزندم حسين عليها‏السلام جدا مي‌كردند،‌ حاضر بودم. اكنون برخيز و رقيه سلام الله علیها را پيدا كن. حضرت زينب سلام الله علیها برخاست. هرچه صدا زد،‌ حضرت رقيه سلام الله علیها را نيافت. با خواهرش ام كلثوم عليها‏السلام،‌ درحاليكه گريه مي‌‌كردند وناله سر مي‌دادند، از خيمه بيرون آمدند و به جستجو پرداختند؛تا اينكه نزديك قتلگاه صداي او را شنيدند. آمدند كنار بدنهاي پاره پاره؛ ديدند رقيه عليها‏السلام خود را روي پيكر مطهر پدر افكنده،‌ و درحاليكه دستهايش را به سينه پدر چسبانيده است درد دل مي‌كند.

حضرت زينب عليها‏السلام او را نوازش داد. دراين وقت سكينه عليها‏السلام نيز آمد و با هم به خيمه بازگشتند. درمسير راه،‌ سكينه عليها‏السلام از رقيه عليها‏السلام پرسيد: چگونه پيكر پدر را جستي؟ او پاسخ داد: آنقدر پدر پدر كردم كه ناگاه صداي پدرم را شنيدم كه فرمود: بيا اينجا،‌ من دراينجا هستم.»[1]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. محمّد، محمّدی اشتهاردی، زندگانی حضرت حضرت رقیه: ص 27 و حاج شیخ علی، ربّانی خلخالی، ستاره درخشان شام: ص205.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







مربوط به موضوع : <-CategoryName->
نویسنده علیرضاخداوردی در دو شنبه 4 ارديبهشت 1396 |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بانوی بی نشان و آدرس banooybineshan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





برچسب‌ها